زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود
زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود
زانوانم خسته
آرزو دارند
دیدن فردا را
کفش هایم
شرمنده
می گشایند دهان
می زنند آروغ
بوی گند پا را
نفسم چون خار
میخراشد به گلو
وسرم درتب
کاش کمتر بدرازد این
شوسه ی کشدار شب
احسان
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 ساعت 08:10 ب.ظ