سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

شوسه ی کشدار شب

زانوانم خسته

آرزو دارند

 دیدن فردا را

کفش هایم

 شرمنده

می گشایند دهان

می زنند آروغ  

بوی گند پا را

 

نفسم  چون خار

میخراشد به گلو

وسرم درتب

 

 

کاش کمتر بدرازد این

 

 

                           شوسه ی کشدار شب