سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

آخرین ترانه ام برای تو

عشق کودکانه ام برای تو

آه اولین و آخرین 

ای که تا ابد  

نقش بسته ای به خاطرم 

آخرین کلام عاشقانه ام به پای تو  

آه اگر دوباره بشنوم ندای تو 

مثل ان بهار  

که زخمه زد به تار و پود قلب من  

دست کوچک صدای تو 

که بشنوم که بشنوم که بشنوم 

که درد درد درد می کشم می کشم 

فدای تو

هواپیما اوج می گیرد  

و بمبها فرود می آیند 

دستها بالا می روند 

و باتوم ها فرود می آیند 

و زندگی راه خود را پیدا می کند