سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

ساحره کوچک هنوز

دوستت دارم هنوز

ساحره کوچک

هنوز

اندک اما ژرف

مثل حس مبهم دوستی

کابوس های مبتذل

بعد از آنکه چشمهایم را لگد کردی 

شبها  

برای صبحانه 

در خواب 

مغز خفاش ها 

 را آماده می کنم 

رد لبخندها

برای رسیدن به شادی

وقتی همه راهها را گم می کنم

می روم در پی

رد لبخند ها