سلام رفیق دلتنگم.........امشب از هر شبی بیشتر و اومدم یاد سیبی افتادم که یه روز اولین مردی که تو زندگیم مهم بود بهم داد و گفت : خانوم........ و من شدم خانوم......... سیبی به سرخی شرم گونه هام............
شاپرک
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1388 ساعت 09:08 ب.ظ
سلام.سر زدن به دوستان وظیفه.تشکر نمی خواد. اون روز خواستم واسه ای مطلبتم نظر بذارم نشد. نمیدونم چرا تازگیا منم از سیب خوشم میاد.... این خیلی خیلی عجیبه ها...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
درود
من لینکت کردم!
متنتم مثل قبلیا عالی بود
بدرود
راستی ببخش دیر اومدم مسافر مکه داشتم درگیر بودم.سر کار هم که باید برم حتی.زیاد وقت نمیکنم بنویسم.
سلام رفیق
دلتنگم.........امشب از هر شبی بیشتر
و اومدم یاد سیبی افتادم که یه روز اولین مردی که تو زندگیم مهم بود بهم داد و گفت : خانوم........
و من شدم خانوم.........
سیبی به سرخی شرم گونه هام............
سلام.سر زدن به دوستان وظیفه.تشکر نمی خواد.
اون روز خواستم واسه ای مطلبتم نظر بذارم نشد.
نمیدونم چرا تازگیا منم از سیب خوشم میاد....
این خیلی خیلی عجیبه ها...