سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

مثل تو

سیب های زرد با لکه های قرمز را دوست دارم 

چون مثل صورت تو هستند 

 وقتی خجالت می کشی  

توپ های قرمز وقتی می غلتند 

مثل تو وقتی که هستی..

نظرات 4 + ارسال نظر
غریبه جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:20 ب.ظ http://3miramis.blogsky.com

درود
من لینکت کردم!
متنتم مثل قبلیا عالی بود
بدرود

شاپرک جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:35 ب.ظ http://neveshtehaye-limoee.blogsky.com/

راستی ببخش دیر اومدم مسافر مکه داشتم درگیر بودم.سر کار هم که باید برم حتی.زیاد وقت نمیکنم بنویسم.

آمالیس شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ http://amalis.blogsky.com

سلام رفیق
دلتنگم.........امشب از هر شبی بیشتر
و اومدم یاد سیبی افتادم که یه روز اولین مردی که تو زندگیم مهم بود بهم داد و گفت : خانوم........
و من شدم خانوم.........
سیبی به سرخی شرم گونه هام............

شاپرک یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:08 ب.ظ

سلام.سر زدن به دوستان وظیفه.تشکر نمی خواد.
اون روز خواستم واسه ای مطلبتم نظر بذارم نشد.
نمیدونم چرا تازگیا منم از سیب خوشم میاد....
این خیلی خیلی عجیبه ها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد