سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

سرگیجه

زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود

شانه هایم افتاده 

ابروهایم نیز 

انجیرها آبدار شده اند 

و گربه های زیادی  

در زمستان پیش رو می میرند 

خدا کند امسال 

برف زیادی ببارد 

تا بهار  

زمین سبز شود 

و آدمها کمی با هم مهربانتر شوند 

و من زمین را که سبز باشد دوست دارم 

و آدمها را 

وقتی با هم مهربانند

نظرات 3 + ارسال نظر
ehsan دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:35 ب.ظ http://roozbarooz.blogsky.com

وای سرگیجه گرفتیم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ق.ظ

پس با آدم ها مهربان باش
با خودت، با خودت مهربان باش. این دور روز زندگی حیف نیست؟

پرهام چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

خیلی از شعرات رو خوندم.
اونها ساده ُ رک و بی ریا هستند. شعر کلاسیک هم بگو شیخ.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد