زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود
زندگی مانند یک خواب است از آن خوابهایی که وقتی بیدار میشوی هیچ چیز یادت نیست یک جور سرگیجه که که خیلی زود بر طرف می شود
میوه ها را زیر شیر آب
می شویی
ایزد بانوی آبها
این سوسیسها را برایت
قربانی می کنم
و در این شهر سیاه
همیشه
از قهر کردن ات می ترسم
احسان
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 ساعت 10:48 ق.ظ
اخی چه با احساس